به گزارش مشرق، این روزها هواداران فوتبال تماشاگر یکی از جلوه های سوء مدیریت در فدراسیون فوتبال ایران هستند که چگونه پس از اینکه توقعات عمومی از عملکرد تیم ملی فوتبال برای صعود به دور حذفی جام جهانی قطر برآورده نشد آن هم در شرایطی که عده معدودی به ناحق تلاش میکردند تیم ملی فوتبال کشورمان را از مردم طرد کنند، فدراسیون فوتبال نتوانست پاسخ شایسته ای در خور ملتی داشته باشد که پشتیبان بازیکنان بودند و دل به درخشش ستاره های ملی فوتبال کشور بسته بودند. افسوس بزرگتر اینجاست که موفقیت تیم ملی فوتبال در این روزها، دلخوشی منحصربفردی بود و میتوانست به ریسمان پیوند و مودت ملی تبدیل شود که این فرصت هم بر باد رفت و فدراسیون فوتبال طوری پس از خداحافظی از جام جهانی قطر به اغما فرو رفته که با اینکه چندین روز میگذرد، هنوز به خودش نیامده که شهامت عذرخواهی از مردم را پیدا کند.
رفتار شایستهای که از مدیریت فدراسیون فوتبال پس از یک شکست بزرگ مانند توقف در جام جهانی ۲۰۲۲ انتظار میرود در دو رویکرد قابل بررسی است: در رویکرد اول، باید تلاش میشد تأکید و تمرکز بر واژه ها و عباراتی باشد که توسط رئیس فدراسیون، نواب رئیس، سخنگوی فدراسیون و وبسایت رسمی فدراسیون پس از بروز چنین بحرانی بکار میرود. در واقع، در این شرایط انتظار میرود اظهارات و مواضع اتخاذ شده از سوی افرادی که بعنوان نماینده فدراسیون فوتبال سخن میگویند ضمن اینکه دفاع از تمامیت فدراسیون باشد، گامی در جهت تغییر استراتژی فدراسیون، ترمیم چهره مدیران آن و اعاده اعتبار عملکرد فدراسیون نزد افکار عمومی باشد؛ اما رویکرد دومی که میتوانست فدراسیون در پیش بگیرد این بود که تمام هم و غم خود را بر این بگذارد که شرح دهد چه عواملی باعث بروز این رخداد ناخوشایند و یأس آور شد و اینجا مهم است که نماینده فدراسیون چه بگوید، چگونه بگوید، کی بگوید و کجا بگوید.
خواه طرفدار رویکرد اول باشیم یا رویکرد دوم را بهتر بدانیم، در هر حال، عذرخواهی فدراسیون، استراتژی مهمی برای مواجه شدن با این قبیل بحران هاست. اما صد حیف که مدیران فدراسیون در ادوار مختلف، وقتی با یک بحران روبرو شده اند بجای عذرخواهی و جبران مافات، واکنشهای دیگری از خود نشان داده اند که اتفاقاً موجب دلسردی بیشتر هواداران شده است.
اگر هواداران فوتبال به حافظه خود رجوع کنند حتماً به یاد می آورند که مدیران فدراسیون فوتبال در موقعیتهای مشابه امروز کمتر عذرخواهی واقعی کرده اند و عمدتاً شاهد هشت مدل رفتار تکراری و بی خاصیت از آنها بودهایم:
۱- مشکلات را انکار کرده اند.
۲- چشم خود را به روی حقیقت فروبسته اند و به انتقاد کنندگان حمله ور شده اند.
۳- به دلایل مختلف از پذیرش مسئولیت خود طفره رفته اند.
۴- عذر و بهانه آورده اند تا مسایل را توجیه کنند.
۵- به شیوه های متفاوتی تلاش کردهاند شدت وخامت معضلات را کم اهمیت جلوه دهند.
۶- با طرح یکسری مسایل حاشیه ای به مظلوم نمایی خود روی آورده اند.
۷- سکوت یا خویشتنداری کرده اند تا افکار عمومی بتدریج آن رسوایی یا ناکامی را فراموش کند.
۸- وعده هایی برای اصلاح امور و تغییر استراتژی و اجرای تحولات گسترده در آینده داده شده است.
منظور از عذرخواهی واقعی این است که فدراسیون باید مسئولیت خود را در عملکرد ناموفق تیم ملی فوتبال در جام جهانی قطر بپذیرد و با اعلام تأسف، درصدد دلجویی از هواداران و تصحیح روند امور فدراسیون به منظور جبران ناکامی های گذشته برآید.
هر چند در ظاهر، عذرخواهی بسیار ساده بنظر می رسد ولی باید آن را بخشی از یک فرایند طولانی تر و پیچیدهتر دانست. یعنی فدراسیون بپذیرد تقصیر یا قصوری داشته است، احساس گناه کند، درصدد عذرخواهی برآید و برای جبران اتفاقات فرصت بخواهد. فراموش نکنیم شکست تیم ملی فوتبال در جام جهانی، به منزله نقض قانون نیست و در واقع، اگر گفته می شود فدراسیون باید عذرخواهی می کرد، بدلیل قانون شکنی نیست بلکه بدلیل جریحه دار شدن احساسات عمومی و از دست رفتن یک فرصت کم نظیر برای کامیابی ملی است.
پیش شرط کسب و حفظ مشروعیت یک سازمان ورزشی همچون فدراسیون فوتبال به دو عامل بستگی دارد: یکی، توانایی اعمال صلاحیت که همان کارآمدی سازمانی است و دیگری، مقبولیت که همان قابل دفاع بودن اخلاقی عملکرد فدراسیون در جامعه است. بنابراین فدراسیون باید نشان دهد که به تناسب اختیاراتی که دارد خود را مسئول میداند، باید اعتماد سازی کند و در چارچوب قانون عمل نماید.
بنابراین فدراسیونی که قصد دارد خود را پایبند به ارزش های اخلاقی و اجتماعی نشان دهد باید عذرخواهی میکرد و این عذرخواهی باید صادقانه، با حسن نیت، داوطلبانه، بموقع، خطاب به همگان و در شرایط و اوضاع و احوال مناسبی صورت بگیرد.
اکنون پاسخ این سئوال را باید به خود خوانندگان واگذار کنم که چرا فدراسیون فوتبال، خواه بعنوان یک استراتژی در واکنش به بحران پیش رو و خواه برای ترمیم سرمایه اجتماعی از دست رفته خود، زحمت عذرخواهی به خود نداد؟ آیا مدیران نیاموخته اند چه زمانی باید عذرخواهی کنند یا اساساً احساس وظیفه در مقابل مردم نمی کنند که پاسخگو باشند؟!